ايران با شعلهور شدن جنگ جهانی دوم، اعلام سياست بيطرفي كرد. اما زمانيکه نيروهای جنگی آلمان در ۱۹۴۱به اتحاد شوروی حمله کرد، متـفـقـين نياز داشتـند که وسايل و مهمات جنگی را از طريق ايران به اتحـاد شـوروى برسانند.
عمليات انتـقال وسايل و مهمات جنگی از طريق ايران به اتحاد شوروی سياست بيطرفی ايران را برهم زد.
ايران توسط انگليس و اتحاد شوروی در ٢٦ اوت ۱۹۴۱دست کم در يک زمان اشغال شد. نيروهای مقاومت بطور سريع از هم پاشيد، رضا شاه در زير فشار چنـين اوضاع اجباراً در سپتمبر همان سال استعفا کرد، تاج و تخـت را به پسر خود محمد رضا شاه پهلوی واگذار شد. با اشغال ايران به وسيلهی متـفـقـين و استعـفـای رضاشاه، تاريخ سياسی و اجتماعی ايران شاهد تحولات مهم و تـند از جمله در جنوب آن بود. رويدادهای که در اين برهه در جنوب ايران اتفاق میافتد به نام نهضت جنوب ايران معروف است. با آنکه اشغال ايران نقش با اهميتی را برای پـيشبرد مقاصد متـفـقيـن در پی داشت و ايران را به غرب نزديک ساخت، همزمان موجب دست يافـتن به امکانات بـيشتر و تشديد رقابت در ايران نـيز شد.
جنگ در ايران از يکسو بینظمی و درهمگسيختگی را در پی داشت و از سوی ديگر دگرگونیهای اجتماعی و احساسات مليتگرانه را در سراسر کشور تسريع و تشديـد کرد. کشمکش و ستـيز احزاب و مطبوعات با هم ديگر آشفتگی سياسی را بيشتر تشديد کرد. حزب توده (حزب کمونيست) در اين برهه در امر سازماندهی کارگران صنعتی بسيار فعال بود و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را طلب میکرد. در چنـين اوضاع و احوال سران عشاير و از جمله قشفائیها از تبعيد به منطقه خود برگشتـنـد. آنها در جريان جنگ جهانی دوم مانند جنگ جهانی اول به دولت آلمان خـوشبيـنی داشتـند و اين امر يک خطر جدی امنيتی را برای حکومت مرکزی و متفـقـين به ميان آورد. کشمکش بين نيروهای غرب و اتحاد شوری بازهم همپاشيدگی بيشتر را برای ايران در پی داشت. تآسيس جمهوری خودمختار آذربايجان در دسمبر ۱۹۴ ۵ و جمهوری مهرآباد کردی در همسايگی کردستان که از پشتـيبانی اتحادشوروی برخوردار بود، وضع را پيچـيدهتر ساخت. برغم اينکه شورش بزرگ از عشاير معروف به نهضت جنوب ايران بطور عمده از طرف قشقائیها رهبری میشد، اما اين نهضت قسما هدف کمونيستها نيز بود و آنها میخواستند که تأثير خود را در کشور نشان بدهند و از دولت مرکزی امتياز به دست آورند. چنـين اوضاع امکانی را فراهم آورد که دولت مرکزی به آذربايجان لشکر بفرستـد و دولت خودمختار آنرا در دسمبر ٦ ۱۹۴ ساقط و تأثيرگذاری اتحاد شوروی را در ايران تضعيف کند.
اين روند موجب بوجود آمدن يک اجندای مليتگرايانه شد که بوسيله قشقائیها رهبری میشد و از يکسو اعتراضی بود به تآثيرات کمونيستها در ايران و از سوی ديگر تلاشی بود برای به دست اوردن امتياز از دولت مرکزی.
هنگاميکه دولت بطور فعال مصروف درهم کوبيدن نهضت جنوب بود در عين حال متوجه اين هم بود که اين نهضت را به يک شکل در ضديت با سران عشاير ولو مؤقت مورد استفاده قرار بدهد. ظاهرا درهم شکستن موفقانه نهضت جنوب اين امکان را برای دولت فراهم کرد که تا نيروهای نظامی را به آذربايجان بفرستد و در آنجا ارگانهای دولتی را سروسامان بدهد. اين جريان تأثيرگذاری اتحاد شوروی را در ايران تضعـيف کرد.
اين مجموعهی اسناد عمدتا مربوط به جريان تحولات جنوب ايران از جمله حرکت ايل قشفايی در سالهای پرآشوب ۱۹۴٦ - ۱۹۴۱ است که جريان پيدايش و از هم پاشيدن نهضت جنوب ايران را بازگو میکند، ارتباط اين حرکت را با ساير جنبشها در همان برهه و تأثير متقابل نيروهای خارجی در داخل ايران را نشان میدهد و نقش احزاب سياسی و رسانههای گروهی را روشن میسازد.
اين مجموعه در پژوهشکده بينالمللی تاريخ اجتماعی نگهداری میشود و قابل دسترسی است.
نشانی: description and inventory
متن از: ن. کاويانی