سراجالاخبار (Seraj-al-Akhbar)، نشريهی فارسی زبان در ۱۶ ميزان/آبان ۱۲۹۰ خورشيدی برابر با ۹ اکتبر ۱۹۱۱ به سردبيریمحمود طرزی (۱۸۶۵- ۱۹۳۳) در کابل آغاز به نشر کرد. محمود طرزی معروف به محمود بيک از سال ۱۸۸۶ تا ۱۹۰۵ در قلمرو عثمانی زندگی میکرد و در آنجا زبانهای ترکی و عربی را آموخت و با آثار نويسندگان غرب اشنايی پيدا کرد. او از هواخوهان ترکان جوان و بـويژه حزب اتحاد و ترقی ترکيه بود.
محمود طرزیدر۱۹۰۵به افغانستان برگشت و اندک بعد دو دختر آن به عقد نکاح دو پسر امير حبيبالله (۱۹۱۹-۱۹۰۱) درآمدند و او جای پای محکمی در دربار يافت. طرزی بعد از بر تخت نشستن امانالله در ۱۹۱۹به عنوان وزير خارجه تعيـين شد و بعد از سقوط دولت اميرامانالله در مارس ۱۹۲۹ دو باره به استانبول برگشت و در نوامبر ۱۹۳۳ به عمر ۶۸ سالگی در آنجا چشم از جهان فروبست و در همانجا به خاک سپرده شد.
سراجالاخبار بسياری از مشخصات و اصول شناخته شـده روزنـامـهنگاری را رعايت کرد. سراجالاخبار در قطع ۳۳ ۴۲X سانتیمتر از شمـاره اول تا آخر چاپ گـرديـده. بـه طور کل همهی شمـارههای نشريه دارای سرمقـالـه و فهرست مندرجات بـود. خبر به عنوان يک عنصر ضروری و لازم جايگاهی مهمی در نشريه داشت. در سالهای جنگ جهانی اول نزديک به نصف صفحههای نشريه را در بر میگرفت. نامههـای خوانـندگان کـه عمدتاً روح مدح و تملق از امير و دربار را داشت زير عنوان "مکتوب"، نشر شـده. اشعار فـارسی در صفحههای روزنـامـه بازتاب میيافت. بـه بـهره گيری از طنز، لطيفه و کاريکاتور توجه اندک میشد.
سراجالاخبار به عنوان نشريهی خبری ـ سياسی، پيش از همه بازگو کنندهی انديشهها و ديدگاههای محمود طرزی بود که مضمون اصلی آنرا پيروی از انديشه ترکان جوان و ناسيوناليسم قومی آميخته با پاناسلاميزم، تبليغ تجدد آمرانه و مبارزه با استعمار، جهل و خرافه بود
تجددخواهی در صفحههای سراجالاخبار جايگاهی برجسته دارد. بسياری از پژوهشگران، جنبش تجددخواهی و معارفپروری را در افغانستان در آغازهی سدهی بيستم با حرکت عمومی اصلاح طلبانه کـه سراسر خـاور را فراگـرفته بـود، پـيوند میدهند. از اين رو جنبش تـجـددخـواهی و اصلاحطـلبانه در قلمرو افغانستاندر دو دههی اول قرن بيستم متأثر از جريانها و جنبشهای فکری، تحولات سياسی و اجـتماعـی عثمانی، ايران، هند، آسيایميانه، روسيه و قـفـقاز بـود. از سوی ديگر، علاوه بر تحولات در امپراتوری عثمانی و کشور ايران، راه يافتن انگليسها بـه هند و روسها به آسيایميانه و ريشه گرفتن آنها در اين سرزمينها، ساخـتارهای سياسی آنها را متحول ساخت و بر جريانهای سياسی افغانستان نيز تأثير گذاشت.
سراجالاخبار به امر تعميم علم و اشاعـه معـارف و گـشايش مدارس توجه دارد. نخستين دبيرستان در افغانستان به نام حبيبيه به شيوه غربی در ۱۹۰۳ تأسيس يافت. معارفپروران راه پيشرفت کشور را در دبستان میديدند و نوپاوگان را برای رفتن به مدرسه ترغيب میکردند.
ترويج پاناسلاميسم، ناسيوناليسم قومی و طرح مسئلهی زبان در بستر سياست يکی از محورهای اساسی سراجالاخبار، بود. محمود طرزی با انديشههای پاناسلاميستی و ناسيوناليستی در قلمرو عثمانی آشنا شد و تحت تأثير جدی آن قرار گرفت. در بازگشت به افغانستان تلاش کرد که آنرا در کشور چند قومی پياده کند.
سراجالاخبار به اخبار و مسايل عثمانی توجه ويژه دارد در صفحههای سراجالاخبار، مخالفت با بلغارها، يونانیها و ارمنیها، با انتشار نوشتههای نشريههای ديگر، چاپ کاريکاتور و شعر بازتاب میيافت.
با در نظرداشت محتوای نشرات سراجالاخبار برخی از روزنامههای خارجی محمود طرزی را متهم به ترک بودن میکنند به نظر میرسد، که برخی از روزنامهها محمود طرزی را نمیشناختند، اما با نظريات ترکهای جوان آشنا بودند، چون بين انديشههای سراجالاخبار و ترکهای جوان همخوانی میديدند، محمود طرزی را ترک و محمود بيک خطاب میکردند.
يکی از دغدغههای فکری محمود طرزی را، ناسيوناليسم قومی تشکيل میداد. او پيوسته بر محور ناسيوناليسم قومی پشتونها در يک کشور چند قومی میچرخيد، نه ناسيوناليسم قلمروی (جغرافيای). مسئـله زبان، برای نخستين بار توسط محمود طرزی در روی صفحههای سراجالاخبار مطرح شد و وارد ادبيات سياسی افغانستان گرديد.
حمايت از نظام سلطنت مطلقه و ترويج فرهنگ مدحگویی امير، نشر اخبار و کارکردهای آن، يکی از آماجهای سراجالاخبار بود. محمود طرزی اشکارا ازنظام مورثی شاهی جانبداری مینمايد و با نظام جمهوری و مشروطه نظر مساعد ندارد.
سراجالاخبار نوشتههای در رابطه به نـقـش صنايع، معـادن، زراعت، تجارت و ايـجاد ارتش قوی در امر توسعه و آزادی کشور نيز داشت. در اين ميانه تبليغ انديشههای استقلالطلبانه برجستگی ويژه دارد. اما امير و درباريان چندان کوش شنوا برای شنيدن و پياده کردن مشاورههای سراجالاخبار در حوزه عصری شدن، پيشرفت و به دست آوردن استقلال کشور ندارند و بيشتر به ظواهر مسئله توجه دارند.
در سراجالاخبار از مشروطيت، از آزادیهای سياسی و دموکراسی، از رأی و مشارکت جمهور مردم در حاکميت و تأسيس مجلس شورا و پیريزی مؤسسات دموکراتيک خبری نبود، تجدد آمرانه با حفظ نظام سلطنتی، پديد آوردن دولت قوی متمرکز و کسب استقلال کشور درونمايه خط سياسی و فکری روزنامه را میساخت. غلو در توصيف و مدح امير و دربار، ترويج شاه دوستی موجب تـقويه فرهنگ مدح و تملق از امير و دربار شد.
نشريه بيشتر به جوانب اقتصادی و سياسی تجدد میپردازد تا مسايل فکری و فلسفی آن. نشريه جانبدار مدرن کردن افغانستان بود و آنرا وسيلهی برای کسب استقلال سياسی کشور میدانست. بدست آوردن استقلال افغانستان از استعمار بريتانيا و داشتن تماس با جهان خارج يکی از هدفهای مهم نشريه بود، در همين راستا از فسخ قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگليس با گرمی استقبال میکند.
برغم اينکه روزنامه در سالهای پرآشوب روسيه منتشر میشد ولی از آن آشوبها و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صفحههای روزنامه چندان خبری نِست. نزديکی به عثمانیها، آلمانیها و دوری از ايران، روسيه و انگليسها، حمايت از اتحاد مسلمانان و خلافت بخش از راهبرد روزنامه بود.
نثر روزنامه آميزهی از فـارسی متعارف در ايران، فرارود و افغانستان با گويش کابلی و متاثر از هجوم واژههای عربی و ترکی بود.
سراجالاخبار، تجربـه با ارزش در حوزه روزنـامـه نگاری بود. از انتشار سراجالاخبار نزديک به يک سده میگذرد. بهرغم اينکه تلاش سراجالاخبار برای پياده کردن تجدد از بالا بدون حضور مردم و موسسات دموکراتيک تأثيـرات را در زندگی اجتماعی بجا گذاشت، اما سوگمندانه بايد گفت که بسياری از طرحهای تجدد آمرانه سراجالاخبار با در نظرداشت شتابزدگی در اجرای آن، سختجانی ساختار سنتی جامعه بهويژه بافت عقبمانده قبيلهی در جنوب کشور، سلطه وحشتناک استبداد، محدوديتهای شرايط اقتصادی – اجتماعی و در نهايت خرابکاری استعمار قرين به موقـقيـت نبود و پیآمدهای چندان مثبت نداشت. بخش از انديشهها و طرحهای سراجالاخبار از جمله پياده کردن ناسيوناليسم قومی و زبانی و ملتسازی براساس يک قوم در کشور چند قومی و عشيرهی افغانستان و طرح مسئله زبان در بستر سياست نا کارآمد و دردسرآفرين، عصبيتبرانگيز و زيانـبار بود. ناسيوناليسم قومی بر محور برتریخواهی قومی درافغانستان نه تنها مانع ايجاد يک دولت ملی و همبسته يعنی دولت با مرزهای فراتر از مرزهای قومی و عشيرهی بر پايه حقوق شهروندی شد بلکه تفرقه و بدبينی قومی را گسترش بخشيد، آنرا نهادينه کرد و جريان ملتسازی و شکلگيری هويت ملی را به روند عقيم تبديل کرد.
پروژه تجدد به عنوان دغدغهی جامعه روشنفکری افغانستان با تمام قوت در همه سالهای سدهی پيشين طنين داشت و بهرغم اينکه چند بار در مقطعهای مختلف تاريخی توسط گروههای از تجددخوهان تلاش شد که تجدد از بالا در افغانستان پياده شود، اما بنابر شتابزدگی، روان استبدادزدگی جامعه، نبود جامعه مدنی، بافت عشيرهی، مخالفت سنتگرايان و استعمار آنها به آرمانهای خود نرسيدهاند و تحقق اهداف عاليه اين پروژه بزرگ به عنوان پديدهی درازمدت همچنان ناتمام مانده است.
همين مجموعهی هشت سالهی سراجالاخبار در برگيرنده اسناد ارزشمند اجـتماعـی، سياسی و فرهنگی آن روزگار است که میتواند به کار پژوهشهای دانشگاهی بيايد.
Seraj-al-Akhbar is available in the IISG catalogue under call number ZK 68452.
متن از: ن. کاويانی